کافی است به ما اعتماد کنید، فال قهوه، بشتابید. پیشرفتتان را تضمین کنید. این عبارتها و هزاران عبارت مشابهی که گاه و بیگاه در گوشه و کنار شهر از پارکها و ایستگاههای اتوبوس گرفته تا خیابانها و بازارها به گوش میخورد، خبر از پدیدهای در سطح شهر میدهد که همه ما با آن آشنا هستیم؛ فالگیری. انسان شهری مدرن بهدلیل تنگناهای کاری و فشار حاصل از زندگی شهری، کمتر فرصت آن را پیدا میکند تا با خود خلوتی کند و نقبی به دنیای درون خود بزند. این مسئله سبب شده تا شهروندان بهنحوی، از تواناییها و خواستههای خود شناخت درستی پیدا نکنند و به همین خاطر نوعی احساس ناامیدی و عدماطمینان نسبت به آینده در وجودشان ریشه بدواند.
اینگونه است که برخی از شهروندان به جای ارزیابی تواناییها، خواستهها و امکاناتشان، دست به دامان فالگیران سودجویی میشوند که به شکلهای گوناگون در کمین آنها نشستهاند تا با گفتن چند جمله کلی امیدوارکننده و البته غیرواقعی، آنها را سرکیسه کنند. در این میان این نکته را نیز باید در نظر داشت که اگر این کفبینها و فالگیران، قادر به پیشگویی بودند، درباره خودشان پیشگویی میکردند و زندگی خود را تغییر میدادند. البته این مسئله را هم نمیتوان از یاد برد که بسیاری از این فالگیران، از راه فالگیری بهاصطلاح دم و دستگاهی به هم زدهاند. به هر صورت، زندگی شهری با همه گرفتاریها و تنگناهایش، وسیله گریز از این مشکلات را نیز در اختیار ما نهاده است. اختصاص دادن وقتی بهخودمان برای تفریح، شادی و کتابخوانی و شرکت در فعالیتهای فرهنگی مانند رفتن به سینما، تئاتر، کنسرت موسیقی و نیز البته مراجعه به مشاور روانی و روانپزشک میتواند از رونق بازار فالگیران بکاهد.
لطفاً تا آخر بخوانید!
در مطلب قبل اشارهای کوتاه به روانپزشکان و مشاورههای روانی شد. خوب است به نکته دیگری هم در این ارتباط اشاره شود. زندگی در شهر در کنار احساس پیوند و مهر با دیگر شهروندان، گاهی وقتها تجربههای ناخوشایندی هم به همراه دارد. همه ما در هنگام رفتوآمد در مکانهای مختلف شهری، گاه با صحنههای زدوخورد برخی از شهروندان روبهرو شدهایم. در همه این موارد، سؤالی که برای دیگرانی که شاهد چنین صحنههایی بودهاند، پیش میآید، این است که آیا افرادی که به یکدیگر اینگونه پرخاش میکنند، نمیتوانستند، مشکل خود را به نحو مسالمتآمیزی حل کنند؟ از سوءتفاهمها- که منشأ برخی از این پرخاشگریهای خیابانی است- بگذریم، بسیاری از این دعواها و پرخاشگریها حاصل معضلات فردی- اجتماعی و روانشناختی است که شهروندان با آن مواجهند. بسیاری از این معضلات چنان فردی و خصوصی هستند که ممکن است فرد نتواند گوش محرم و شنوایی برای آنها پیدا کند.
در این صورت، مشکلات آنقدر بهفرد فشار میآورند که او به ستوه میآید و کوچکترین مواجههای با دیگران، میتواند او را خشمگین و پرخاشجو سازد. حال آنکه مشاوران، روانشناسان و روانپزشکان خبره و دلسوز در جوامع شهری امروز حضور دارند تا شهروندانی که از معضلات روانی رنج میبرند، بتوانند با مراجعه به آنان کمی به آرامش برسند. متأسفانه اصطلاح بیماری روانی یا بیمار روانی در جامعه ما طنین منفی دارد و شاید الان هم کسانی با خواندن این مطلب آن را به یکباره رها سازند؛ اما این پاک کردن صورت مسئله است. روانشناس یا روانپزشک درست مثل پزشک جسمانی، محرم و رازدار شهروندان است و میتواند با گوش دادن به مشکل بیمار، او را در غلبه بر آن یاری دهد. به همین خاطر، امروزه کارشناسان توسعه شهری بر اهمیت و گسترش مشاورههای روانشناسی و درمانگاههای روانپزشکی جهت حضور با نشاط و سالم شهروندان در شهر تأکید میکنند.
صحنه را ترک کنید!
برخی از مسائل با وجود تأکیدها و توصیههای مکرری که از سوی مسئولان مربوط میشود اما همچنان از سوی برخی شهروندان نادیده گرفته میشوند و درد سر میآفرینند. نمونه آن، تصادفهایی است که در خیابانها و بزرگراهها رخ میدهند و رانندگان در گیر تصادف، به جای آنکه هریک، خودروی خود را به سمت راست هدایت کنند و به این طریق از راهبندانی که موجب آن شدهاند، بکاهند، در محل تصادف ایستاده وبرسر تعیین مقصر به جروبحث میپردازند. این در حالی است که معاون فنی و مهندسی پلیس راهور ناجا شرکتهای بیمه را مکلف به پرداخت هرنوع خسارت به آسیبدیدگان تصادف، بدون گزارش پلیس (کروکی) و تا سقف یک و نیم میلیون تومان کرده است. با اینکه این قانون چندی پیش باز هم از طریق رسانهها اعلام شد اما در همین روزهای بارانی شاهد بودیم که عدهای از رانندگان با وجود ترافیک معمول روزهای بارانی، بدون توجه به این قانون، عبور و مرور را در خیابانها و بزرگراههای شهری با مشکل روبهرو کرده بودند.